جستجو
-
۱تصویر
نامه منتصرلشکر به عمید لشکر
احتمالا از منتصرلشکر به میرزا ابوتراب عمید لشکر؛ درخصوص بازگشت از مراغه و اقامت کوتاه در قریه زاویه، سپس رفتن به خانه غفورخان و رفتن به راسکان و دیدن آقایان در آنجا؛ هر کس از رفتن شما میشنود بنده را مذمت میکند، یقینا خود شما هم پشیمان شدهاید؛ آرزوی سلامتی و خوشحالی؛ نورچشم مکرم عضمت [عظمت] خانم که آسوده شد خیلی خوب است؛ نگرانی از بابت ننوشتن نامه توسط میرزا محمود خان؛ گرفتن آرد از عطا خان و دادن قبض رسید؛ رفتن محمود خان به خانه سرخاب؛ درباره خرید روغن هم برای خود مخاطب و هم برای خانه نویسنده و گرفتن هزینه آن از زن عمو؛ فرستادن گندم بعد از امن شدن راهها؛ درخواست برای فرستادن یک بسته کاغذ...
-
۱تصویر
نامه از والده و منتصرلشکر
نامه در دو صفحه، احتمالا به عمید لشکر؛ یک صفحه از طرف والده نوشته شده، خوشحالی از رفع کسالت نورچشمی و بازگشتش به خدمت و فعالیت، آرزوی دیدار او، توضیح درباره دادن جواب نامهها بلافاصله پس از دریافت نامه، خبر رسیدن آرد و جوراب و کبکها، دریافت پولی که نویسنده برای خرجی میفرستد، قیمت سرداری، دلخوری حمیدالسلطان از مخاطب بابت ندادن نامه، درباره نگرانی حاجی اسمعیل بابت گندم و روغن، درباره گلها و کاشتن باغچه، سلامتی ملوک خانم و راضیه، اهالی خانه، همشیره و همشیرهزادهها، اشاره به پختن نان برای خانه، درخواست فرستادن ده تومان برای دادن طلب کربلایی محمد علی؛ در صفحه دوم منتصر لشکر اشاره کرده است که...
-
۱تصویر
نامه به عمید لشکر
نامه احتمالا از منتصر لشکر؛ درباره عدم موفقیت در گرفتن مواجب مخاطب، و اینکه مواجبی که پیش ملک خان دارد توسط وزیر دربار داده میشود؛ سهم غله؛ میرزا جعفر خان جلاءالملک وزیر مراغه؛ از مخاطب خواسته مراتب را حضور حاجی سطوة السلطنه عرض کند؛ صاحبکار از تبریز ماندن مخاطب دلتنگ است، نویسنده توصیه کرده که اگر میخواهید نوکری کنید و مواجب ببرید باید در حضور صاحبکار باشید و خدمت کنید و الا کم کم فراموش میشوید، در مورد خودش نوشته که گاهی طهران است، گاهی چهار اویماق، و قرار است به کرمان فرستاده شود؛ به والده مقامی و همشیرهها سلام رسانده است.